من چند سال گذشته را با سفر کردن و زندگی کردن در خارج کشور گذرانده ام، و در این مدت با افراد بسیاری که انگلیسی زبان دوم آنها بود معاشرت کردم. پس از صحبت کردن بسیار، با افرادی اینچنین، متوجه شدم که چند نکته وجود دارد که افراد با انجام آنها به فرآیند یادگیری زبان خود، آسیب میزنند.
این 7 مورد به شرح زیر است.
1- از صحبت کردن نترسید.
فقط یک را برای یاد گرفتن صحبت کردن به انگلیسی وجود دارد، آن هم این است که زبان به صحبت بازکرده و انگلیسی صحبت کنید! تنها راهی که انگلیسی صحبت کردن شما را بهبود میبخشد، صحبت کردن است، و همچنین زیاد صحبت کردن است. شجاعت، مقاومت در برابر ترس است، غلبه کردن بر ترس است. عدم حضور ترس، شجاعت نیست.
شما میتوانید بهانه بیاورید که چرا نمیخواهید صحبت کنید، مثل اینکه بگویید شما خیلی از حرف زدن خجالت میکشید، اما این بهانه ها شما را ذرهای به رسیدن به هدف راحت و روان انگلیسی صحبت کردن، نزدیک نمیکند. اگر میخواهید پیش رفت کنید با زبان به سخن بگشایید و واقعا صحبت کنید.
هرکاری که میکنید فقط نگویید این مساله ای است که باید ناگهانی و خودجوش انجام شود. با این کار شما ذهنتان را روی تلاش کردن میبندید و به خودتان فرصت پیش رفت نمیدهید. تنها راهی که مهارت زبان انگلیسی شما را بهبود میبخشد، تمرین کردن است. مهم نیست که شما ممکن چقدر وضعیتتان خراب باشد.

2- از اشتباه کردن نترسید.
یک کار اشتباه دیگر که حین آموختن زبان انگلیسی نباید انجام دهید آن است که از اشتباه کردن نترسید. اشتباه کردن یکی از مشخصه های همه ی انسان هاست و دیر یا زود شما متوجه خواهید شد که قرار نیست شما همه چیز دان باشید. تنها راهی که میتواند از اشتباه کردن شما جلوگیری کند، آن نیست که شما اصلا تلاشی نکنید، که مبادا اشتباه نکنید. این راه ممکن است اشتباهات شما را کم کند اما هیچ پیشرفتی را عاید شما نمیکند.
مایکل جردن میگوید: من 9000 ضربه را در شغل خودم از دست دادم. حدودا 300 تا بازی را نیز همین طور. 26 مرتبه به من اعتماد شد تا با ضربه ام برای تیم برد به ارمغان بیاورم اما نتوانستم. من بارها و بارها در زندگی ام شکست خوردم. و این دلیل موفقیت من است.
این شاید متناقض به نظر برسد، اما باید تلاش کنید تا جایی که میشود، اشتباه کنید. اگر شما در در صحبت کردن دچار اشتباه شوید، به این معناست که شما در حقیقت در حال انگلیسی صحبت کردن و همچنین پیش رفت کردن هستید. اگر در یک روز اشتباه نکردید، یعنی آن روز به اندازه ی کافی صحبت نکرده اید. البته که شما نباید از قصد اشتباه کنید اما باید نسبت به آنها آگاه باشید تا بتوانید از آن ها یاد بگیرید و مهارت هایتان را تقویت کنید.
قواعد زبان آخرین چیزی است که شما هنگانم صحبت کردن باید برای آن نگران باشید. شما به گرامر سطح بالا و بی نقص برای صحبت کردن با افراد نیاز ندارید. افراد بومی شما را برای داشتن دانش اندک در دستور زبان قضاوت نمیکنند. آن ها بیشتر برای درک معنی که قصد دارید به آنها برسانید و بر ادامه دار بودن جملاتتان تمرکز میکنند. تا زمانی که شما واضح و با اعتماد به نفس صحبت کنید، اهمیتی ندارد که از حرف تعریف اشتباه یا ساختار جمله ی غلطی را به کار برید.
بسیاری از برنامه های یادگیری زبان، تمرکز بسیاری بر قواعد زبان میکنند و برعکس بر صحبت کردن تاکید نمیکنند. آن ها این عقیده را همه گیر میکنند که شما باید همه ی دستورهای زبان را بلد باشید تا بتوانید شروع به برقراری ارتباط کنید. این باور میتواند اعتماد به نفس شما را کاهش دهد. شما باید اول شروع به صحبت کنید تا اعتماد به نفس خود را بسازید، بعد از این که به مرحله ی پایه از روان در گفتار رسیدید، سپس روی تصحیح و بهبود دستور زبان و گرامر خود کار کنید.
همه اشتباه میکنند، حتی کسانی که زبان اول آنها انگلیسی است. هیچکسی ذاتا با سطح زبان بالا به دنیا نیامده. فصاحت مساله ایست که با تلاش و تمرین زیاد و همچنین با مدت زمانی طولانی حاصل میشود. آمریکای هستند که با وجود 13 سال مدرسه انگلیسی زبان رفتن، هنوز نمیتوانند به طور مناسب صحبت کنند.
پس با اشتباه های خود سرخورده نشوید. سعی کنید آنها را بپذیرید و به نقش آنها در یادگیری زبان ، ارزش بدهید.

3- برای میزان دانشتان در زبان انگلیسی عذرخواهی نکنید.
یکی از چیز هایی که در هنگام صحبت کردن با افراد آزار دهنده است، عذخواهی های مکرر آنها برای میزان دانششان در زبان انگلیسی است. من خودم هیچ وقت برای این مساله مورد توهین قرار نگرفتم و هیچ وقت هم از اینکه افراد در صحبت کردن با من دچار اشتباه شوند ناراحت نمیشوم. و حقیقتا اگر کسی از این مورد ناراحت شود و یا توهین کند، به راستی انسان نیست.
بیشتر کسانی که به این دلیل عذخواهی میکنند، احساس میکنند باید از این بهتر صحبت کنند. اینطور فکر کردن خوب است ، اما خود را برای آن که چرا بیشتر نمیدانید سرزنش نکنید. رسیدن به شیوایی در کلام فرآیندی است که بسیار زمان میبرد و شما یک شبه آن را به دست نمی آورید. شما بسیار درطول ماه ها یا سالها تلاش کرده اید تا به اینجا که هستید برسید، پس خود را دست کم نگیرید!
4- از خودتان ناامید نشوید.
آموختن زبان انگلیسی با ناامیدی همراه است. نا امیدی در زمان هایی میتواند برای هرکسی پیش آید و اجتناب ناپذیر است. در چند مقطع شما ممکن است به این نتیجه برسید که قادر نیستید آن طور که در زبان بومی خود را نشان میدهید، در زبان انگلیسی نیز مطرح کنید. این ها معمولا زمانی است که شما نمیتوانید کلمهی درست را که منظور شما را برساند، به خاطر بیاورید.
تقریبا همه ی کسانی که یادگیری زبان را شروع میکنند به این حالت دچار میشوند. این یک قسمت طبیعی از فرآیند یادگیری زبان است. اگر شما خود را این زبان غوطه ور کرده اید و ساعت های زیادی را به این زبان اختصاص میدهید، این حالت ممکن است تنها چند هفته باقی بماند اما اگر تنها هفتهای دو ساعت در کلاس های درس به یادگیری وقت اختصاص میدهید این احساس ممکن است با شما سال ها باقی بماند. تنها راهیی که بر این نا امیدی غلبه میکند تمرین، تمرین و تمرین است.
به خاطر داشته باشید که این ناامیدی به این دلیل نیست که شما به اندازه کافی باهوش نیستید، یا به این دلیل است که این زبان بسیار سخت است، این مساله ای است که بسیاری از افراد با آن دست و پنجه نرم میکنند و باید از آن عبور کنند. باید این ناامیدی را به شدت احساس کنید تا بتوانید سریع تر بر آن غلبه کنید.
5- وقتی دیگران منظور شما را نمیفهمند به خودتان نگیرید.
در حین یادگیری زبان انگلیسی، شما به افرادی بر میخورید که با وجود آن که بسیار تلاش میکنید اما به نظر نمیرسد که آنها حرف شما را متوجه شوند. به واسطه ی تعداد زیاد انگلیسی زبان در کرهی زمین، دامنه ی بسیار گسترده ای از لهجه ها نیز وجود دارد که درک آنها ساده نیست. من خودم زمانی در فهمیدن لهجه ی استرالیایی و ایرلندی دچار مشکل بودم.
شما به این مشکل زیاد بر خواهید خورد زمانی که با کسانی برخورد میکنید که به مواجهه با خارجی زبان ها هنوز عادت نکرده اند. اگر این تجربه را نداشته باشید لذا تنها به طرز و لحن خاصی از زبان انگلیسی عادت کرده اید و همچنی آن ها هم که چهارچوب مشخصی برای صحبت کردن با شما ندارند پس در برقراری ارتباط دچار مشکل خواهید شد. درک کنید که این یک بازتاب از مهارت شما در زبان نیست بلکه تنها از پیامدهای قرار نگرفتن در معرض لهجه های مختلف است.

این اتفاق همچنین زمانی که با زبان آموزانی که سطح آنها از شما پایین تر است نیز رخ میدهد. آنها نمیتوانند همه چیزی که شما مطرح میکنید را متوجه شوند به دلیل آن که کلماتی که شما استفاده میکنید، پیشرفته تر است. سعی کنید به یاد بیاورید که شما هم در مقطع آنها بوده اید.
همچین کسی که به شما به این دلیل توهین کند هم ، انسان نیست!
6- خودتان را با بقیه ی زبان آموزان مقایسه نکنید.
مهم نیست که در چه مقطعی از یادگیری زبان هستید، شما تا به حال برای رسیدن به این مرحله بسیار تلاش کرده اید. به آن چه به دست آورده اید افتخار کنید و نگران نباشید باقی افراد در این رابطه چه فکری میکنند. آن ها نمیدانند شما چند ساعت مجبور بودید برای اینکه به این مرحله برسید، وقت گذاشته اید. همچنین آن ها نمیدانند شما چقدر کلنجار رفتهاید.
این مساله همچنین میتواند به این معنی باشد که نباید خودتان را با بقیه مقایسه کنید. هر کس منحصر به فرد است. بعضی افراد به راحتی یاد میگیرند اما بعضیها باید زمان بیشتری را برای یادگیری صرف کنند. فقط به این خاطر که دوست شما 3 سال در لندن زندگی کرده و میتواند به راحتی انگلیسی صحبت کند به این دلیل نیست که شما در مسیر درستی نیستید.

بعضیها دوست دارند شکست بقیه را ببیند، و با توجه کردن به این افراد شما تنها انرژی منفی آن ها را تقویت میکنید. هر دفعه که شمت نسبت به این مساله احساس نگرانی کنید، زمان خود را هدر داده اید درصورتی که میتوانستید از آن برای مطالعه ی زبان استفاده کنید.
7- اگر شما روان صحبت میکنید یا حتی اگر اینطور فکر میکنید، به خودتان مغرور نشوید!
زندگی (زبان انگلیسی) سفر است، هدف نیست.
زبان انگلیسی مثل یک تراشه در مغز شما نیست بلکه یک فرآیند است. ممکن است تند و زننده به نظر برسد و حتما کمی متناقض هست اما، افرادی از نژاد جدی ( jedi) دریافتهاند که هیچ فقط کمالی در شیوایی سخن وجود ندارد تنها یک سفر است که هر همیشه نزدیک و نزدیکتر میشود.
بدین معنی که زمانی که شما سرانجام به شیوایی در صحبت کردن رسیدید ، حال فرق نمیکند که در نظر خودتان یا در نظر همه، نباید عقاید شما به سمتیافرادی جهت گیری کند که اینطور فکر میکنند “من بالاخره انگلیسی یاد گرفتم ! زیرا محدودیت ها و مشکلات اساسی از این فرضیه حاصل میشود. مشکلاتی مانند:
در واقع دارید دروغ میگویید چون شما هیچ وقت یادگیری زبان را متوقف نمیکنید. مثل این است که خودتان را همه چیز دان صدا کنید. همیشه یک گام پیش رو وجود دارد و حتی همین مقطع هم به تمرین احتیاج دارد. زبان آموز علاقه دارد تا تنبلی کند. این یک واقعیت جهانی در رابطه با فرآیند یادگیری است که اگر شما رشد نکنید، احتمالا درحال پس رفت هستید.
وقتی به یک مقطع مناسب از مهارت در زبان میرسیم، عموما یک حس حمایت کنندهی در حقیقت احمقانه، در ما نسبت به دیگر زبان آموزان ایجاد میشود که فراموش میکند، فرآیند آموختن زبان چه طور است. دلیل آن هم چیزی جز این نیست که ما دیگر خودمان در آن مسیر نیستیم.
یک منیت متکبر به ما اجازه نمیدهد تا 5 یا 10 درصد نهایی تا رسیدن به یک انگلیسی زبان بومی را تشخیص دهیم! (در حقیقت همانطور که گفتیم اصلا نهایتی ندارد)
درک فرهنگی: شما میتوانید همه چیز را در مورد دستور زبان بدانید، اما این بدین معنا نیست که شما روان صحبت میکنید. شما نیاز دارید به طور مداوم به منبع زبان یعنی فرهنگ متصل باشید.
پس شما 7 نکته یاد گرفتید که هنگام انگلیسی صحبت کردن نباید آنها را انجام دهید. حال بروید بیرون و انگلیسی صحبت کنید!
مترجم: سرکار خانم مهدیه خانی